Tuesday, April 5, 2011

امان از تیتر

 
امان از تیتر
15 فروردین 90
این داستان به هیچ وجه به بیماری و بیماران مربوط نمی شود ولی از آنجا که  در مطب اتفاق افتاده و به نوعی نشان دهنده ی فرهنگ و طرز تفکر غالب در جامعه ی ما است، آن را برایتان می نویسم.
کنتور برق مطب خراب شده بود، همسرم پیگیر ماجرا شد و به اداره ی برق مراجعه کرد تا  کسی را برای درست کردن آن بفرستند. پس از چندین بار رفت و آمد مامورین  اداره ی برق  به مطب، روزی خانم منشی آمد و گفت:" مامور میگه بگو دکتر بیاد."
به حیاط مطب رفتم . پس از احوال پرسی های معمول  پرسیدم:" خوب مشکل رفع شد؟"
آقای مامور گفت:" نه ، حاج خانوم. به آقا دکترم  گفتم که ترمینال باید عوض بشه."
گفتم:" خب ، عوض کنید. هر کاری را که صلاح می دانید، انجام بدهید."
نگاهی  سرشار از دودلی و تردید  به من انداخت و گفت:" حاج خانوم آخه باید بخرم. دکتر بگه بخر، منم می خرم."
هم لجم در آمده بود و هم بخاطر این خلع تیتر و لباس ناگهانی  خنده ام گرفته بود.   گفتم: " آقا جان من میگم  بخر، هزینه اش را هرچه باشد ما می پذیریم  ولی  البته نه من حاج خانمم و نه شوهرم دکتره."
نگاهی کرد و گفت:" اِ ، ببخشین ناراحت شدین!؟"
گفتم:" نه.   فقط خواستم بدونی  فردا اگه یه موقع بچه ات مریض شد، پیش  من بیاریش شانس خوب شدنش بیشتره تا ببری پهلوی شوهرم."
البته شوهرم این ماجرا را به فال نیک گرفته و می گوید: " چه اشکالی دارد.  وقتی خانم ها پس از ازدواج با پزشکان بطور اتوماتیک، ترفیع درجه می گیرند و می شوند خانم دکتر، من نشم آقا دکتر؟ چقدر بخیل!"
یاد یکی از آشنایان بخیر که خانم دندانپزشکی بود، همسر یک آقای مهندس راه و ساختمان. خود خانم برایم تعریف می کرد که هر وقت برای خرید به سوپر محله مراجعه می کرد، فروشنده  او را خانم مهندس صدا می زد. یک روز که خیلی کفری شده بود، برگشت به فروشنده گفت:" مرد حسابی به چه مناسبت به من میگی خانم مهندس؟ ! تو که فامیلی منو می دونی. همونو بگو. تازه اگه خیلی هم دلت میخواد تیتر بدی ، اقلا تیتر خودمو بهم بده ، نه مال شوهرمو."

2 comments:

  1. حالا این که چیزی نیست. یکی از بستگان ما که به واسطه شغل شوهرش "خانم دکتر" نامیده می شه به دختر عموش، که پزشک زنان سرشناسیه، می گفت: من وضعم خیلی از تو بهتره چون تو فقط دکتری اما من خانوم دکترم!ا
    کاملا هم جدی می گفت!ا

    چه یادداشت های خوب و دلنشینی. دست مریزاد!ا

    سارا کا***** ا

    ReplyDelete
  2. ممنون
    روش فكر ميكنم

    به يه چيزايه نادرستي عادت كرديم مثله همين حاج آقا

    مهراد ن

    ReplyDelete