Tuesday, March 16, 2010

از ماست که بر ماست (1)1

از ماست که بر ماست (1)

چون نیک نظر کرد پر خویش در آن دید

گفتا ز که نالیم که از ماست که بر ماست

24 اسفند 88

 از بیماران زیاد نوشته ام. بیماران عامی و ساده ای که یادآوری گفته ها و کرده هایشان ممکن است لبخندی تلخ یا شیرین بر لبان ما بنشاند و گاهی اندازه ناآگاهی آنها ما را به حیرت و تأسف و حتی خشمی زودگذر اندازد اما هیچگاه شرمسارمان نمی کند، چرا که از آنها چندان بیش از این انتظاری نداریم. یادداشت این بار اما از مقوله ای دیگر است.

چند روز پبش آقای جوانی، حدوداً 25 ساله، با شرم و خجالت زیاد به مطب آمد و پس از مدتی رنگ به رنگ شدن و این پا و آن پا کردن مرا به طور سربسته از مشکلی که در دستگاه ادراری - تناسلی داشت آگاه کرد. حال او را که چنین دیدم، ترجیح دادم بدون ورود به جزيیات بیشتر وی را به یکی از همکاران متخصص مرد ارجاع دهم تا بتواند راحت تر مشکلش را با ایشان در میان بگذارد. مرد جوان نفسی به راحتی کشید و با نگاهی که آرامش به آن بازگشته بود با قدردانی زیاد مطب را ترک کرد.

امروز این آقا دوباره آمد و تا از او حالش را جویا شدم، به التماس گفت:" خانم دکتر، خواهش می کنم منو یه جای دیگه بفرست. من دیگه پهلوی این دکتر نمی رم." دلیلش را که پرسیدم، برایم تعریف کرد که آقای دکتر او را به همراه 6-5 نفر دیگر، همان طور که این روزها به آن فله ای می گویند، به اتاق معاینه برده و هر یک را در حضور دیگران معاینه کرده است. نوبت به این آقا هم که رسیده، مشکلش را  پرسیده و از او خواسته که لخت شود. اما از آنجا که وی حاضر نشده در حضور بیماران دیگر معاینه شود او را با دعوا و بد و بیراه از اتاق بیرون انداخته است.

داستان او را که شنیدم، از شرم بر خود لرزیدم و تأسف خوردم به حال بیماران محروم و رنجدیده ای که دستشان از همه جا کوتاه است و مجبورند به هر ساز ما پزشکان برقصند.

ای کاش لااقل ذره ای حرمت این مردم را پاس می داشتیم. قسم نامه بقراط و سوگند پزشکی و حفظ اسرار بیماران پیشکش  خودمان، کاشکی کمی به خود زحمت می دادیم تا روان بیمارانمان را دریابیم  که رعایت حال دیگران و برخورد انسانی لزومأ مدرک دکتری نمی طلبد.

 ای کاش برای شعور و کرامت یک انسان ارزشی هر چند ناچیز قائل بودیم.

ادامه دارد...


5 comments:

  1. سلام
    خوشحالم که قسمت کامنت هم درست شد
    بله موافقم اما انگار این روزها این گونه بیمار دیدن برای خیلی از پزشکان ما یک امر عادی شده
    من هم از این دست شرم زیاد دیدم اما چه کنم که
    کاری هم نمی تونم انجام بدم
    به نظرم گاهی ادای احترام به بیمار هم مستلزم قانون و نظارت دقیقه که متاسفانه این روز ها خبری ازش نیست

    مهراد ن

    ReplyDelete
  2. Jigaram Nillo Jan, Dr haei mesle to mehraboono ensan va ba shoor kheili ziyad nistan ! Moteasefane ! az inke inghadr say dari be hame komak koni va ta jaei ke az dastet bar miyad inkaro mikoni vaghean aaliye ! man be dashtane doosti mese to eftekhar mikonam va khosh halam ke dari inghadr faalane be mardom khedmat mikoni. khoda poshto panahet . . .
    Love Sepideh

    ReplyDelete
  3. سلام خانوم دکتر ، امیرحسنم ، همه پستاتونو خوندم ، می گم یه پست جدید نمی زارید تا ما یه کیف جدید ببریم؟!ـ

    ReplyDelete
  4. salam,
    bayad begam yeki az moshkelate ma irani ha ine ke baraye harime yekdigar ehteram ghael nemishim.
    moteasefane azin mavared ziar didam va khodam ham ba hamin moshkel movajeh shodam!
    ma hata haghe eteraz nadarim , chon pasokhe mohtaramaneyi k midan ineke doctor aslan vaght nadaran marizaro yeki yeki visit konan!!!


    neda

    ReplyDelete
  5. حالا خوبه که چیزی به نام سوگندنامه بقراط وجود داره که پزشکان باید به اون عمل کنن. روان شناسا که کارشون اینه که "روان مردم رو دریابند" نه تنها در خیلی از موارد اصول انسانی رو رعایت نمی کنن بلکه سوگند نامه ای مشابه براشون وجود نداره و توی دانشگاه ها هم اصول اخلاقی مربوطه درست آموزش داده نمی شه. جای تاسفه

    سارا

    ReplyDelete