Friday, January 15, 2010

دست خوب


دست خوب
 25 دی 1388

یکی از باورهای رایج در میان بیماران ما اعتقاد به دست است. اگر پزشکی نتواند در ویزیت اول و یا خدای ناکرده ویزیت دوم، بیمار را کاملاً درمان کند، میگویند:" این دکتره هیچی بلد نیست، اصلاً بدرد نمی خوره." اما اگر بخت یار باشد و به قول مردم اینجا بیمار با یک نسخه درمان شود، می گویند:" دکتر دستش خوبه، دستش سبکه."  یعنی اگر بعد از آن همه زجر و ملال درس خواندن و خاک کتاب خوردن، بهره گرفتن از همه اندوخته های علمی و تجربی، وقت گذاشتن برای توضیح چندین و چندباره واضحات برای بیمار و  همین طور برقراری ارتباط روانی با بیمار، بتوانی بیماری را  تشخیص داده و دارو و درمان درستی هم انجام دهی،  باید همه را بگذاری در کوزه و آبش را بخوری، چرا که در بهترین حالت باز حداکثر "دستت خوب است."
روزی یکی از بیمارانم با پسرش به مطب آمده بود. دفترچه بیمه پسرک را که باز کردم، دیدم هیچیک از داروهای ویزیت های قبلی را نگرفته و نسخه ها هنوز باقی است. به او گفتم:" چرا داروهای پسرت را نگرفته ای؟" گفت:" شما انقدر دستت سبکه که ما از این در مطب بیرون میریم حال بچه ها خوب میشه و دیگه نیازی به گرفتن دارو نیست."
با لبخندی که برلبانش نقش بسته و هیجانی که در صدایش بود، شک نداشتم که به  خیال خود به من لطف بزرگی کرده ولی راستش تا اعماق دلم را سوزاند.


1 comment:

  1. aman azin ghadimi ha!!!!
    pedar bozorge 100 saleye manam hamin tarze fekro dare....

    ReplyDelete